خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «مجید راونگی» میگوید: سال 1364 داوطلبانه به جبهه رفتم و در تیپ 58 ذوالفقار خدمت میکردم. عشق رفتن به جبهه داشتم و این وظیفه هر مسلمانی بود که برود و از میهنش دفاع کند.
کد خبر: ۵۸۷۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «غلام ناظری» میگوید: سال ۱۳۶۰، بعد از عملیات فتحالمبین، در جبهه حضور داشتم. یک خاکریز بود که شکل عصا داشت و در اختیار عراقیها بود. با ذکر "الله اکبر" عملیات را شروع کردیم و درگیر شدیم. آنقدر غرق در نبرد شدیم که نفهمیدیم چطور خاکریز را گرفتیم.
کد خبر: ۵۸۷۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «محمدشریف حسینپور» میگوید: سرباز بودم و میخواستم به کشورم خدمت کنم، برای همین در جبهه نامنویسی کردم. در یکی از عملیاتها، بعثیها حمله شیمیایی سنگینی انجام دادند؛ آنقدر شدید که تا شعاع ۱۵ متری اطرافم را نمیدیدم. در این عملیات، تعدادی از همرزمانم به شهادت رسیدند و من هم دچار آسیب شیمیایی شدم.
کد خبر: ۵۸۷۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز 50 درصد «عیسی خادمی» میگوید: به دلیل سن کم، فرمانده اجازه نمیداد به جبهه بروم اما با اصرار و تلاش خودم، سوار اتوبوس شدم و برای دوره آموزشی به بندرعباس رفتم. پس از آن نیز به اهواز اعزام شدم. همین نوجوانان ۱۳ ساله، مثل شهید حسین فهمیده بودند که به جبهه رفتند و باعث پیروزی ما شدند.
کد خبر: ۵۸۷۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۵
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز و آزاده «شهریار قلندری» میگوید: تمام پنج سال و دو ماه اسارتم را داخل یک سلول بودم. من و تمام شهدا و ایثارگران تمام هم و غممان حفظ نظام بود و تا جایی که توان داشته باشم حاضرم برای وطنم جانفشانی کنم.
کد خبر: ۵۸۶۱۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۰
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «علی آتشدهقان» در بیان خاطرات خود میگوید: در نیروی دریایی سپاه امام سجاد(ع) خدمت میکردم. خط شکن بودم و از سه محور در حال اجرای عملیات بودیم که در همین عملیات بود که از ناحیه پا، شکم و جمجمه دچار مجروحیت شدم و در عملیات فاو نیز دوباره مجروح شدم و موج انفجار مرا گرفت.
کد خبر: ۵۸۵۸۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «عباس کرمی» در بیان خاطرات خود میگوید: سال ۱۳۶۰ بود که از طریق سربازی برای جبهه نامنویسی کردم. چون در گردان تکاوری بودم، هر جا که دشمن حمله میکرد، ما برای پاتک به همان منطقه اعزام میشدیم. وقتی جنگ شروع شد، تمام مردم یکدل و یکصدا میگفتند که باید کشورمان را نجات دهیم. من هم احساس وظیفه میکردم که باید به جبهه بروم.
کد خبر: ۵۸۵۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان،
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با جانباز سرافراز «کمال فلاح یخدانی» پرداخته است. این جانباز سرافراز بیان کرد: زمانی که جنگندههای عراقی مقر فرماندهی را بمباران کردن زخمی شدم و دو چشم را از دست دادم. همرزمانم انگشتر و ساعتم را به عنوان یادگاری شهید از دستم بیرون آوردند. پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۸۱۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۴
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با جانباز سرافراز «عبدالعظیم آقایی پور»پرداخته است. این جانباز سرافراز بیان کرد: پیشرفت علمی در سایه امنیت حاصل می شود و برای همه عرصه ها باید احساس امنیت داشته باشیم تا به پیشرفت برسیم. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۹۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
خاطرات شفاهی
«علی نبیپور گیسی» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: به صورت داوطلب عازم جبهه شدم و در عملیاتهای والفجر 8، کربلای 4 و کربلای 5 شرکت نمودم. عملیات والفجر 8 شروع شده بود و داشتیم به طرف فاو پیشروی میکردیم که بمب شیمیایی زدن و ...
کد خبر: ۵۷۷۸۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱
خاطرهنگاری جانبازان
در این کلیپ جانباز «محمد صدیقی» نقل میکند: «وقتی تشنگی بر رزمندگان غلبه کرده بود، ذکر «یا ابوالفضل» ناخودآگاه از زبانم جاری شد و همون شب آب به منطقه رسید.»
کد خبر: ۵۷۷۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
خاطرهنگاری جانبازان
نوید شاهد استان سمنان به مناسبت هفته دفاع مقدس، خاطرات شفاهی جانباز دفاع مقدس «رستم متولی» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۷۶۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۲
خاطرات شفاهی جانبازان
«سیده نجیه آلسادات» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «به یاد دارم که روزهای اول جنگ بود. به ما گفته بودند که اگر صدای آژیر خطر را شنیدید در خانه نمانید و فرار کنید. پشت خانه نشسته بودیم که یک چیزی شبیه خمپاره وسط خانه افتاد و منفجر شد. خیال میکردم تو چشمم خاک رفته که یک دفعه بیهوش شدم...»
کد خبر: ۵۷۵۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
خاطرات شفاهی
«محمد فارسی» جانباز ترور 50 درصد میگوید: «سال 1360 بود که دچار یک ترور نافرجام از سوی منافقین شدم. در این حادثه چهار گلوله به گردن، بازو، پای راست و سر من اصابت کرد...»
کد خبر: ۵۷۰۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۹
خاطرات شفاهی
«امیر کسبت» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «در سال 1361 از طریق بسیج بندرعباس به خط مقدم اهواز اعزام شدم. تو یکی از عملیاتها داوطلب شده بودم و میخواستم تانکهای عراقی را منهدم کنم که پای راستم را با تیر زدن و بر روی زمین افتادم، خواستم بلند بشم و برم جلو که یک دفعه افتادم و دیدم پا ندارم. چهار بار با پای مصنوعی همراه با دوست جانبازم به جبهه اعزام شد...»
کد خبر: ۵۷۰۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳
خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز محمد تقی خدادادی از مجروحین هشت سال دفاع مقدس در گفتگو با نویدشاهد استان مرکزی از نحوه اعزام خود به جبهه و مجروح شدنشان در عملیات خیبر برایمان گفت.
کد خبر: ۵۷۰۱۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸
خاطرات شفاهی
«بهرام علیمحمدی» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «جنگ شده بود و من در همین ایام بود که تصمیم گرفتم به سربازی بروم. در جبهه که بودم چندین بار مجروح شدم، به یاد دارم که داشتم نماز میخواندم که یک ترکش به بدن من برخورد میکند و...»
کد خبر: ۵۶۹۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
خاطرات شفاهی
«تراب روزدار» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «سنگر نداشتیم و تو دره کنار رودخانه میخوابیدیم. میخواستم بروم بالای دیدهبانی نگهبانی بدم، بالای دیدهبانی بودم و داشتم آب میخوردم که یک خمپاره کنارم افتاد و باعث شد مجروح شوم. ما یادگار امام هستیم، چیز دیگهای نداریم...»
کد خبر: ۵۶۹۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۹
خاطرات شفاهی جانبازان
«محمد حیدری نسب» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «از طریق بسیج وارد جبهه شدم. بار اول ما را به اهواز اعزام کردند و از آن جا به مریوان تقسیم شدیم. در آخرین عملیاتی که حضور داشتم یک خمپاره 60 در نزدیکی من افتاد که باعث شد از کمر به بالا مجروح شوم و ...»
کد خبر: ۵۶۹۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
خاطرات شفاهی جانبازان
«محمود شهریاری» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «بعد از اینکه حضرت امام خمینی (ره) فرمان داد که جوانان به جبهه بروند، همراه دوستانم عازم جبهه شدم. در عملیات رمضان بود که دچار مجروحیت شدم. 18 ماه در بیمارستان بستری بودم، اینقدر جراحیهایم زیاد بود که تعدادش را به یاد ندارم...»
کد خبر: ۵۶۸۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱